محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

سردار کوچک

من وعاشورا

امسال عاشورا حال و هوای خاصی برایم داشت در میان عزاداران اصفهانی بودم اتفاقی افتادم و گوشه لبم کمی پاره شد دقیقا روز عاشورا همین اتفاق کوچک مرا با ناله های کودکان حسین همراه کرد عمه هایم زن عموها مادر و پدرم برایم ناراحت بودند و دور و برم می گشتند و چقدر سخت است عمه باشی و سختی کشیدن کودکان یتیم یرادرت را نظاره گر ... من تنها یک نفر بودم با حراجتی کوچک اما زینب یک نفر بود و یک کودک زمین خورده،نالان و دلتنگ عمو و پدر،یکی دیگر با کبودی گونه و تن دیگری با لباسی سوخته و ... و جز زیبایی ندید ان شاء الله  از سربازان مولا باشم و  منتقم خون دل زینب
15 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد